loading...
دانلود
ali ahmadi بازدید : 83 سه شنبه 31 مرداد 1396 نظرات (0)
تعداد صفحات: 30 کد محصول :7224 حجم فایل:58,96 KB نوع فایل :rar 

 

 

 

 

تجربیات مدون ارتقا حسابداری

« ویژه ارتقاء رتبه شغلی .......»

 

مختصری از تجربیات مدون :

این فایل در سایت های دیگر با قیمت های بالاتری به فروش می رسد.

هدف اصلي در تدريس

هميشه بايد در نظر داشته باشيم كه هدف اصلي در تدريس چيست؟

آيا فقط آموزش مبحث خاصي مي‌باشد، يا آنكه در ضمن آموزش بايد سعي كنيم، دانش‌آموز را به عنوان يك شهروند مؤثر و مفيد براي جامعه به بار آوريم.

يعني در نهايت روش درست زندگي كردن و انسان بودن را به او بياموزيم و از خود، خاطر خوبي در ذهن دانش‌آموزانمان به جا بگذاريم.

خاطره‌اي از روز معلم

ساليان تدريس در گذرند و خاطراتي در ما باقي مي‌گذارند، خاطراتي كه همواره بوي تازگي خود را زير غبار زمان از دست نمي‌دهند. چه خوب است لذت داشتن چنين خاطراتي را با هم قسمت كنيم. مانند خاطره‌اي كه بوي مهرباني آن را هنوز احساس مي‌كنم.

از راهروي طويلي كه به دفتر دبيرستان منتهي مي‌شد، گذشتم. مثل هر روز ازدحام روپوش سورمه‌اي‌ها، پچ‌پچ‌هاي خاص زنگ تفريح، هل دادن، خنديدن، خود شيريني‌هاي برخي شاگردان را مي‌ديدم ولي اين بار وارد جمع هيچ گروهي نشدم و دست‌هاي گچي خود را بر شانه هيچ كدام نزدم! تكه پراني‌ها و شليك خنده‌ها اين بار رد و بدل نشد. نگراني خاصي به دلم چنگ مي‌زد. چهره مغرور يكي از بچه‌هاي سوم رياضي جلوي نظرم مي‌آمد: مريم، دختري بلند قامت و سفيدرو با چشماني كه انگار در عمقشان اندوهي غريب خفته بود. به قول خودم سه سال بزرگش كرده بودم ولي امروز ديدم كه چقدر بايد بزرگ‌تر از سنش باشد!

مادرش اول صبح گوشه دفتر منتظرم بود. صورتش را در چادري پوشانده بود. بوي آشناي فقر و نداري به همراه عطر دوست‌داشتني مادري مهربان همراه شده بود.

در حالي كه اشكي بر چهره چروكيده‌اش مي‌غلتيد، گفت: خانم مبادا دخترم بفهمد پيش شما آمدم. مريم خيلي شما را دوست دارد و مي‌خواست هديه‌اي براي روز معلم به شما بدهد.امروز صبح از باغچه گل ياس چيدم كه بياورد ولي او نگران بود كه در مقابل ديگران شرمنده مي‌شود و...دست‌هاي زبر و زحمت كش آن مادر را بين دست‌هايم گرفتم. زن كه جرأت بيشتري يافته بود از شوهرش كه آجركشي مي‌كرده و الآن به علت ديسك كمر زمين‌گيري شده حرف زد. از پسرش كه دوره راهنمايي است و با آنكه انگشتش لاي دستگاه پرس رفته، مي‌گويد غصه نخور مادر بدتر از این‌ها زيادند، صحبت كرد. از خودش گفت كه ناچار است در خانه‌هاي مردم كار كند و زندگي را بچرخاند.

لینک دانلود:


تجربیات مدون دبیر شیمی




ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
آمار سایت
  • کل مطالب : 973
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 36
  • آی پی دیروز : 90
  • بازدید امروز : 171
  • باردید دیروز : 359
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 171
  • بازدید ماه : 4,923
  • بازدید سال : 47,586
  • بازدید کلی : 490,524
  • کدهای اختصاصی